سال نو مبارک
تولد 2 سالگی آنیسا جونم
اخبار آنیسایی
واسه اولین بار شیر پاستوریزه به جای شیر خشک ریختم تو شیشه شیرش تا اگه خورد دیگه کم کم شیر خشکشو قطع کنم با اولین مک زدن شروع کرده به عق زدن بعد شیشه رو داده به من و میگه مامان خلاب شده (خراب شده ) خوشزه نیست (خوشمزه نیست ) چند شب پیش موقع خواب بسکه ورجه ورجه و اذیت میکرد دعواش کردم و بهش گقتم دیگه با من حرف نزن چون به حرفم گوش نمیدی منتظر بودم معذرت خواهی کنه و بیاد بغلم که دیدم در کمال ناباوری رفت تو بغل باباش خوابید و همین جوری که از گوشه چشمش چپ چپ به من نگاه میکرد هی باباشو بوس میکرد و می گفت بابا جون دوست دارم (یعنی میخواست با این کارش منو حرص بده که صد البته هم داد ) ب...
نویسنده :
مامانی
8:47
تولد زندایی جونم
قشم
مو کوتاه کنون
یه روز کاری خاطره انگیز !
پایان 22 ماهگی
می نویسم از پایان 22 ماهگی و بیماری سرماخوردگی پر ماجرایی که هر شبش تا صبح نه خودت خوب خوابیدی و نه من و نه بابایی ...... از تب 39 - 40 در جه ای که نه با شربت استامینوفن قطع می شد نه با شیاف ... از اینکه نمی ذاشتی پاشورت کنم و فقط اشگ میریختم و از خدا میخواستم که یک وقت تشنج نکنی ....... از سرفه های عمیقت که نمیذاشت تا صبح چشم رو هم بذاری ....... از اینکه هیچ چی نمیتونستی بخوری فقط شیر اونم خیلی کم ..... از گرفتگی صدات که نمی تونستی درست حرف بزنی ...... از اشک ریختنات و بهونه گیریات و پناه آوردنت به آغو...
نویسنده :
مامانی
14:59