بخشش ....
شله زرد
عروسی
سه قلو
عید قربان
نفس من
کازرون
بپَر بپَر (ترامبولین)
شیرین زبونی های دخترم
زنداییش میگه آنیسا رفته بوده لبه بالای تخت که از پنجره بیرون و نگاه کنه که دیگه گیر افتاده بوده و نمیتونسته بیاد پایین و هی بهش میگفته : کواَک..... کواَک (کمک..... کمک ) تا تلویزیون و روشن میکنیم میگه کودک .... کودک (یعنی بزن شبکه برنامه کودک ) و بدو میره سراغ بازی همینکه شبکه رو عوض میکنیم دوباره میگه: کودک ... کودک وروحک یاد گرفته وقتی که چیزی رو میخواد و بهش نمیدیم یا وقتی دعواش میکنیم زودی میگه : بَد ... بَد تخمه خور شده اونم از نوع حرفه ای ، همینکه دیگه شیطنتاش تموم میشه و بیکار میشه زودی میگه: توخه .......
نویسنده :
مامانی
12:19