آنیسا آنیسا ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

آنیسا (مانند عشق )

شیرین کاری های دخترم

1393/4/2 15:25
نویسنده : مامانی
986 بازدید
اشتراک گذاری

 

تلویزیون  روشنه و داره برنامه سمت خدا پخش میکنه منم تو آشپزخونه مشغول پخت و پز

 

صدای  داد آنیسا رو میشنوم که  شیشه پستونکشو که آب توشه گرفته سمت آخونده

 

و هی میگه آقا آقا آب بخور آقا آقا آب بخور ......

 

بعدم که منو دیده گریه که چرا آقا شیشه رو از دستم نمی گیره ...گریهقه قهه

 

 

عاشق دوغ خوردنه

 دارم براش می ریزم تو لیوان که یه دفعه می بینم دستشو گرفته سمت لیوان و میگه بسه بسه .... خنده

 

 

با دختر داییش آیدا مشغول آب بازیه می بینه خیلی تو دست و پاشه هلش  میده میخوره زمین

 

اونوقت تا داییشو (بابای آیدا ) رو دید میگه دایی أتاد أتاد

 

داییشم غش کرده از خنده و میگه افتاد یا انداختیش وروجک ....عصبانیچشمک

 

 

 لباسشویی رو روشن کردم می بینم خدایا چرا صداش با هر دفعه فرق کرده می بینم بله قابلمه آنیسا هم با لباسا در حال شسته شدنه .....سکوت

 

 

گوشی تلفن بیچاره هم بسکه زدش زمین دار فانی  رو وداع گفت و رفت قاطی کیسه بازیافت باشد که در آن دنیا به آرامش برسد .....خندونک

 

 

دخترک از وقتی میره پارک بازی تمام مدت تو خونه  دنبال وسایلی میگرده که نقش وسایل تو پارک و داشته باشن

از در فر به عنوان تاب استفاده میکنه - از مبلا به قول خودش واسه بپر بپر (ترامبولین) و از مبل به اضافه بالشت

واسه ترتره (سرسره )

 

باشد که خداوند رحم کند و وسیله بازی جدیدی به پارکمان اضافه نشود ...آمین

بای بایبای بایبوس

 

 

پسندها (17)

نظرات (11)

خاله سانی
4 تیر 93 16:02
ای جونم دخمل شیطوونخدا حفظش کنه
مامانی
پاسخ
مرسی خاله جون
سحر مامان یسنا
4 تیر 93 17:13
ای جووووووونم شیطون بلا مامانی دخملی از چند ماهگی صحبت میکنه؟؟؟؟
مامانی
پاسخ
از 8 ماهگی - جالب اینجا بود که قربونش برم واضح هم حرف می زد
مامان اعظم
5 تیر 93 9:15
مامان روژینا
5 تیر 93 10:41
عروسک توچولوی مناز بس که تو شیرینیروژینا هم قبلا یه بار موبایل مادر جونش رو تو لباسشویی انداخته بود و ....قربون این وروجکا بشم من
مامانی
پاسخ
ببوس اون دختر خوشکل شیطون بلا رو مامانی
ابجی سجا
5 تیر 93 11:08
ههههه اي وروجكفدات خداخفظش كنه
مامانی
پاسخ
مرسی خاله جون
ابجی سجا
5 تیر 93 11:09
پروردگارا. انکس که صادقانه یادم میکند هر لحظه عاشقانه یادش کن.
مامانی
پاسخ
فدای این ج مله های قشنگت
مامان اعظم
5 تیر 93 22:43
ممنون که اومدین
**مامان هانیه**
6 تیر 93 13:06
ممنونم که به وبمون سرزدید
مامانی
پاسخ
خواهش
مامی
6 تیر 93 20:13
وروووجک...
مامی آرتین
7 تیر 93 11:39
ای باباوقتی کوشولوان یه جوراذییت میکنن..وقتی هم که بزرگ میشن دیگه بچه نگووووبلابگوووو.هنوزآرتین هشت ماهشه ولی سوارروروکش بودرفت وتلفن روازرومیز کشیدوتلفن ماهم مثل تلفن شمارفت اون دنیا...خخخخه
مامانی
پاسخ
من نمیدونم چرا اینا انقدر بلا شدن
مامان هستی
8 تیر 93 10:16
ماشالله خاله جون خیلی شیرینی عزیزم