اخبار آنیسایی
واسه اولین بار شیر پاستوریزه به جای شیر خشک ریختم تو شیشه شیرش تا اگه خورد دیگه کم کم شیر خشکشو قطع کنم
با اولین مک زدن شروع کرده به عق زدن بعد شیشه رو داده به من و میگه مامان خلاب شده (خراب شده )
خوشزه نیست (خوشمزه نیست )
چند شب پیش موقع خواب بسکه ورجه ورجه و اذیت میکرد دعواش کردم و بهش گقتم دیگه با من حرف نزن چون به حرفم گوش نمیدی منتظر بودم معذرت خواهی کنه و بیاد بغلم که دیدم در کمال ناباوری رفت تو بغل باباش خوابید و همین جوری که از گوشه چشمش چپ چپ به من نگاه میکرد هی باباشو بوس میکرد و می گفت بابا جون دوست دارم (یعنی میخواست با این کارش منو حرص بده که صد البته هم داد )
بعضی وقتا سن وسالشو فراموش میکنم با این کاراش
چند روزی میشه که می بینم دخترک پاچه شلوارشو میزنه بالا و موشکافانه هی نگاه ساق پاش میکنه
متعجب بودم که چرا اینکارو میکنه تا اینکه دیروز خانوم فرمودن مامان پام مو داره بیا پاکش کن
دراز کشیده بودم و سرگرم تماشای تلویزیون که یکدفعه دیدم آنیسا پاشو گذاشت رو پامو رد شد ، یواش گقتم آخ
بدو بدو اومده و میگه مامان چی شدی ؟ ببخشید .....
موبایل منو حسابی مالک شده تا از سرکار می یام خونه زودی میگه موبایلمو بده
هر وقتم میخوام با موبایلم کار کنم تا بهش میگم یه دقیقه موبایلتو بده زودی میگه : شاج (شارژ) نداره
این روزا حسابی شیطون شده صبح که از خواب بیدار میشه دیگه نمی خوابه تا شب ساعت 11 - 12 اونم به زور نمیدونم این همه انرژی رو از کجا می یاره اصلا عادت نداره ظهر بخوابه
خیلیم لجباز شده هر چیزی رو که میخواد اگه بهش ندیم شروع میکنه به جیغ زدن اونم از نوع بنفشش